همه چیز تازه بود. اخه هنوز ۱ سال هم از ازدواجمون نگذشته بود. میدونی؛ راستش از یه سری چیزا و کاراش خخخخخیلی خوشم میومد. کلا ادمه فهمیده ای بود. از وقتی که وارد زندگیم شد همیشه و هر موقع که میومد پیشم که ببینیم همو دست پر میومد. نمیدونم از کجا میدونست که این موضوع همیشه از بچگی توی ذهنم بود که خدا کنه وقتی که بزرگ شدم و ازدواج کردم هر روز که همسرم از سرکار میاد خونه با دست پر بیاد. حتی شده ۱ دونه نون… واسم هم عجیب بود هم هیجان اور و خوشایند. این اولین ماه مبارک رمضانی بود که خونه ی خودمون بودیم. نمیدونی چقدر ذوق داشتم… چقدر برنامه ها ریختم واسه اولین سحری و افطارمون اونم توی کلبه ی عشقمون. شد روز اول ماه مبارک… از شدت هیجان و خوشحالی و البته استرس خوابم نبرد. همش میترسیدم خواب بمونم و نتونم همه ی برنامه هامو عملی کنم. قشنگ یادمه… ۱ ساعت قبل از اذان صبح بلند شدم… بعد از شستن دست و صورت و مسواک زدن راهیه قلبه خونمون یا همون اشپزخونه شدم. فوری یه چای زعفرونی دم کردم و رفتم سراغ بقیه ی کارا. زود هندونه رو قاچ کردم. نون و پنیر… گردو… خیار و گوجه… انگور… کره… مربا… عسل… خامه و و و همه چیزو اماده کردم و گذاشتم روی میز. یکم سوپ جو اماده کرده بودم. اونم گذاشتم که کم کم گرم بشه. یعنی نمیدونی با چه هیجانی کارامو میکردم. دوس داشتم قشنگترین و بهترین و خوش اب و رنگ ترین سفره ی سحریه دنیارو اماده کنم برای عشقم. دیدم داره نزدیک اذان میشه… رفتم سراغش. با یه بوسه ی اروم از روی لپش بیدارش کردم. بعد از سلام و صبح بخیر بهش گفتم تا دست و صورتتو بشوری میزم حاضره. زود دوییدم توی اشپزخونه. دیگه چاییمم دم کشیده بود و سوپم داغ شده بود. سریع خرما هارو گذاشتم توی ظرف و با چای اوردم سر میز. رفتم سوپ رو بیارم که تا اومدم دیدم همینجوری وایساده و زل زده به میز و چشماش داره برق میزنه. راستش خجالت کشیدم یهو. نمیدونی که چقدر تشکر کرد ازم. خلاصه بعد صرف سحری و جمع اوری میز؛ نمازمونم خوندیم و عشقم کم کم حاضر شد که بره سرکار. راستش دلم واسش تنگ میشد. رفت و گذشت تا غروب. میدونستم بازم دست پر میاد. وقتی در زد از شدت دلتنگی پرواز کردم تا دم در. درو که باز کردم دیدم یه خوراکیه بی نظیره مستطیل گرفته جلوی صورتش. از دستش گرفتم و کلی تشکر کردم. منم بیکار ننشسته بودم. تقریبا میز افطارمو چیده بودم. بهش گفتم این خوشگل چیه واسم خریدی؟ گفت از قنادی نیشکر زعفرانیه واسه با سلیقه ترین و خوش ذوق ترین خانم دنیا گاتا مستطیل خریدم که همه ی ۲۰۰ گرمشو نوش جانش کنه و کیف کنه؛ اخه میدونی که نیشکر زعفرانیه بهترین خوراکیای دنیارو داره؟ تازه گاتا مستطیل که دیگه بی نظیره. زود بوسش کردم و بازم ازش تشکر کردم. بعد از شنیدن الله اکبر موذن زاده ی بی نظیر؛ اولین گازی که از گاتا مستطیل زدم روحمو به پرواز در اورد. دیگه بیخیاله کل میز شدم و فقط گاتای قنادی زعفرانیه رو خوردم. از نگاهم نهایته رضایت و خوشحالی رو دید و فهمید. از اون شب ۳ سال میگذره و به یاد اون شب همیشه اولین افطارمون گاتا مستطیل هستش. بهت پیشنهاد میکنم حتما امتحانش کنی. فقط کافیه با چندتا کلیک ساده این بی نظیر رو به قنادی نیشکر زعفرانیه سفارش بدی تا واست یکی از بهترین خاطرات عمرتو رقم بزنن. به همین راحتی…
گاتا مستطیل
با یه چایی بعد افطار خیلی میچسبه
رنج سنی محصول | |
---|---|
مناسبت های پیشنهادی | |
تزئینات و مواد تشکیل دهنده | |
شرایط نگهداری | |
نقطه ضعف محصول |
دسته: نان ماه رمضان
برچسب: گاتا, گاتا ارمنی, نان افطار, نان رمضان, نان ماه رمضان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.